در نیمه ی شعبان سال 90 در ساعت 12 شب در حین بازگشت از هیئت به همراه دوستانش
به حدود 5 نفر جوان برخورد میکند که در حال اذیت کردن 2 خانم جوان بودند و درحال سوارکردن
اجباری آنها به داخل ماشین بودند شهید به همراه دوستانش به آنها تذکر دادند وپسرها با
ایشان گلاویز شده و با چاقو به گردن او می زنند و متاسفانه حدود نیم ساعت درهمان حالت
در خیابان افتاده بود تا بالاخره او را به اورژانس می رسانند و دکتر به دوستان او می گویدکه حتما
باید تا نیم ساعت دیگر در یک بیمارستان مجهز عمل شود ولی متاسفانه تا ساعت 5 صبح به
دلیل وخیم بودن وضعیت ایشان هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش او نمی شود و بعد ازعمل هم
تا دو روز در کما بودند و به دلیل خونریزی بیش از حد دچار یک سکته ی مغزی هم شده بودند و سرانجام چند روز پیش به مقام والای شهادت نائل شدند.
وی معتقد است که اسم کارش را امر به معروف نمیگذارد بلکه آن اقدام را دفاع از ناموس میداند
و به گفته وی دفاع از ناموس بر هر مسلمانی واجب است شهید خلیلی در پایان با تاکید بر اینکه
جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، خاطرنشان کرد: من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر
شدم به کسی چشم امید ندوخته بودم به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم.